نقش آموزش و پرورش در تقویت ارزشهای اخلاقی:
اینکه آموزش و پرورش در تربیت نیروی انسانی آینده نقش زیربنایی دارد ، بر کسی پوشیده نیست .اما منظور آموزش و پرورش ، نباید فقط پرورش نیروهای مشخصی باشد که از نظر فنی و در رشته های گوناگون صاحب نظر باشند.بلکه آموزش و پرورش باید در کنار آموزشهای رسمی و برنامه ریزی شده در زمینه های اجتماعی و اخلاقی ، به طور جدی برنامه ریزی کند و این به سبب آن است که دانش آموزان و جوانان وقتی افراد مفیدی می شوند که بتوانند مشکلات جامعه را از طریق ایفای نقش خود برطرف کنند . یکی از پدیده هایی که نقش دانش آموزان را در حل مشکلات جامعه کاربردی می کند ، مسأله ی تقویت وجدان و تعهد اجتماعی آنان است که اگر در مسیر درستی قرار گیرد ، راه سازندگی هموار خواهد شد .بنابراین ،آموزش و پرورش باید در زمینه های زیر به تقویت ارزشهای اخلاقی وجدان و تعهد اجتماعی دانش آموزان بپردازد :
شرط اساسی برای پذیرش مسئولیت و تقویت تعهد اجتماعی دانش آموزان ، رشد اجتماعی آنان است .به طوری که افراد بتوانند در جامعه اظهار نظر ، ایفای نقش و انتقاد کنند و مسئولیتی بپذیرند .قبل از ورود دانش آموزان به جامعه ، مدرسه و آموزش رسمی باید روحیه ی گروه گرایی را در آنان تقویت کنند .تقویت روحیه گروه گرایی موجب می شود که دانش آموزان به مزایایی از قبیل مزایای اقتصادی و مالی ، تأمین و اهمیت ارضای نیاز گروهی و اجتماعی و کسب هویت و تشخیص فردی دسترسی یابند .(افچه ای ، 1369 ،ص25).
امروزه ،آموزش و پرورش باید مهارت کار کردن با گروهها را به دانش آموزان یاد دهد .زیرا پیوندهای میان اشخاص از عوامل کلیدی کامیابی در کار
است .کارها در میان گروههای کار و براساس مبانی تازه ای که حرمت و پاس فردی زیرساز آنهاست ،پیش برده می شود (طوسی ، 1375 ، ص 32).
با آموزش تقویت خودباوری در دانش آموزان توسط آموزش و پرورش ، آنان خود را باور می کنند و با اطمینان و اتکای به خود در مسئولیت های اجتماعی شرکت می جویند .مقدمه ی خودباوری ، خویشتن شناسی است و خویشتن شناسی نردبان معرفت است (الوانی ، 1373 ، ص9).
آموزش و پرورش باید از طریق معنی دادن به دانش آموزان ، خودآگاهی و خویشتن شناسی را در آنان زنده کند .سارتر می گوید :«ما در حال معنا دادن به انسان هستیم ، اما ساخت این تمدن ، کشتی به گل نشسته است .دنیا غیر شخصی شده و اینها همه باعث معنازدایی از انسان شده است »(قورچیان ، 1374 ، ص 88 ).
شرط اساسی خودباوری ، شناخت خود است .یعنی وقتی انسان توانمندی ها و استعدادها و قابلیت های روانی ، فردی ، عقلی ، فکری خود را شناخت ، باور او در مورد این که می تواند آنها را پرورش دهد ، شکل می گیرد و به خود پنداری خوب می رسد .خودپنداری های خوب با رفتار خودشکوفایی همراه می شود و فرد می تواند با آن با اطمینان به این که ارتباطش با محیط ثمربخش است ، به تعامل با محیط بپردازد .فرد خودشکوفا ، با محیط خود به خوبی رابطه برقرار می کند و فرصت های نشو و نمو و افزایش توان خود را می یابد و بدون تردید به رشد دیگران کمک می کند (بروس جویس ،1372 ، ص 422 ).