مهارتهای لازم برای احترام به افکار دیگران:
مهارت هایی را باید برای احترام به افکار دیگران بیاموزیم و در رفتار خود نشان دهیم که عبارتند از:
-تقویت مذاکره:تقویت مهارتهای چالشی و مذاکره، تبادلنظر و بحث و تحلیل منطقی از مهارت هایی است که باید مد نظر قرار داد.پذیرش یا رد موضوع با استدلال: پذیرش یا رد بدون استدلال و منطق افکار دیگران مانع از احترام به افکار دیگران میشود.-مهارت تحمل در شنیدن افکار و نظرات دیگران:این مهارت به ما کمک میکند که بدون سوگیری نسبت به دیدگاه دیگران، افکارشان را بشنویم و بررسی کنیم.
-مهارت گوش کردن موثر:در گوش کردن موثر ما به دنبال پیدا کردن اشتباهات یا نقطه ضعفهای افکار دیگران نیستیم، بلکه تلاش میکنیم تا محتوا و جانمایه افکارشان را بدون پیشداوری و با دقت و تمرکز بشنویم.-مهارت انتقادپذیری و انتقاد
کردن صحیح:به گونهای که دو طرف بدون
ترس و ملاحظهگری بتوانند انتقاد کرده و یا انتقاد دیگران را بشنوند و بدون تلاش برای
دفاع زودهنگام از افکار خود به دنبال آموزههای درست در سخن منتقدان خود باشـــند تا
در صــورت امکان به اصلاح افکار خود بپردازند.
-مهارت یادگیری:در هنگام سکوت و شنیدن افکار دیگران، موارد زیادی وجود دارد که شما به آنها توجه نداشتهاید و اگر بتوانید با احترام به افکار دیگران برخورد کنید، در خواهید یافت که میتوانید از این طریق، دانسته و آگاهیهای خود را افزایش دهید.
-مهارت مثبتنگری:
به طور کلی تمامی فضیلتهای
اخلاقی برای نهادینه شدن در رفتار ما نیاز به تفکر مثبت دارند. با داشتن نگرش مثبت
به همه چیز شما میتوانید حتی در سرسختترین شرایط و در مواجهه با افراطیترین
تفکرات که با افکار شما در تضاد هستند، آرامش و تمرکز خود را حفظ کرده و از جبههگیری
و بروز رفتارهای متعصبانه و افراطی در خود اجتناب ورزید. از
سوی دیگر تفکر مثبت حالتی آرامشدهنده ایجاد میکند که باعث میشود طرف مقابل هم به
تدریج مواضع خود را متعادلتر کند.
-آزادى فکر و اندیشه و انتخاب راه:یکى از پیشفرضهاى گفت و گو، قبول آزادى فکر و اندیشه است. هیچ یک از طرفین گفت و گو نمىتواند عقاید و افکار خویش را به دیگرى تحمیل کند. در قسمتى از آیات قرآن کریم، این اصل تعقیب شده است که اساسا طبیعت اعتقادات قلبى و مسائل وجدانى به گونهاى است که اکراه و اجبار بر نمىدارد . اگر فردى به حکم اجبار و فشار، معتقدات و دستورات یک مذهب را در ظاهر بپذیرد، هرگز دلیل آن نیست که او در قلب و وجدان خویش آن را پذیرا گشته است:
«لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»12؛ در دین اکراه راه ندارد؛ چرا که راه از بیراه به روشنى آشکار شده است.